مجله فرهنک پویا عبدالصالح شمساللهی/ واژهها و مفاهیم، ذبیحههای مظلومی هستند که بدون بسمالله در مسلخ اغراض شخصی و جناحی ذبح میشوند و خیلیها بهویژه صاحبان قدرت و ثروت و سیاسیون آنها را آن گونه که میخواهند معنا که نه، بزک میکنند تا مقصود خود را به کرسی بنشانند و امور را مطابق منافع خویش پیش برند.
حوزه انقلابی که از موضوعهای مطرح شده در بیانات مقام معظم رهبری(حفظهالله) است، از جمله همین واژهها به شمار میآید که خیلیها بدون بررسی آن را با ظن شخصی خود تفسیر میکنند؛ گاه حوزه انقلابی را با حوزه بزن بهادر، جنجالی و خالی از تعقل اشتباه میگیرند و هر کس در دایره جنجالهای آنها وارد نشود از دایره روحانیان انقلابی خارج میشود و به سنگ بیبصیرتی و نادانی رجم میشود و گاه با ژست روشنفکرمآبانه حوزهای سکولار را ترسیم کرده، آن را “حوزه انقلابی معقول” مینامند که با حوزه بیاعتنا و یا حتی سکولار هیچ توفیری ندارد.
دو نکته مهم در بحث حوزه انقلابی وجود دارد: نکته اول اینکه حوزه انقلابی را بایستی مفهومی فراتر از انقلاب اسلامی در نظر گرفت و بهواقع حمایت از انقلاب اسلامی و صیانت از آن را جزئی از وظایف حوزه انقلابی دانست؛ چرا که اگر حوزه انقلابی را در انقلاب اسلامی محصور کنیم، هم از لحاظ مرز جغرافیایی آن را محدود کردهایم و هم اینکه اگر بنا بر فرض انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد حوزه انقلابی نیز وجود نخواهد داشت. نکته دوم اینکه روند کلی حوزه باید به سوی انقلابیگری باشد و حرکتهای جزیرهای در حوزه، بهرغم مفید بودن برای جلوگیری از مرگ مطلق حوزه، هرگز آرمان بلند و حیاتی حوزه انقلابی را محقق نخواهد کرد و چهبسا بخش عمدهای از توان تفکر انقلابی در حوزه صرف رفع فشارها و دفع تکفیرهای جماعت متحجر غیرانقلابی شود؛ این همانی است که امام راحل(ره) در منشور روحانیت درباره آن چنین درددل میکند:
«گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است؛ هرگز! ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامی اگر میخواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی که شاه شیعه است! عدهای مقدسنمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.»
این جهتگیری هماهنگ جز با هماهنگی بین زعمای حوزه و بدنه آن امکانپذیر نیست و تا هنگامی که زعمای انقلابی به پشتیبانی بدنه انقلابی حوزه به صورت هماهنگ عمل نکنند، حوزه انقلابی شکل نخواهد گرفت.
در این میان، بررسی ویژگیهای زعما و نیز بدنه انقلابی برای ترسیم حوزه انقلابی ضروری مینماید؛ گو اینکه حوزه انقلابی یک مفهوم ذهنی است که عینیت خارجی و تصویر آن جز در قالب ائتلاف این دو بخش حوزه امکان پذیر نیست.
زعامت انقلابی در حوزه
درباره ویژگیهای زعیم انقلابی نکات فراوانی را میتوان مطرح کرد؛ اما شاید بهترین تصویر از زعیم انقلابی در روایت منقول از وجود مقدس امام حسن عسکری(ع) آمده باشد که:
فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم۱
همانا مردم باید پیرو فقیهی باشند که از نفس خود مراقبت میکند، در حفاظت از دینش کوشاست، با هوای نفس خود مخالفت و از اوامر مولای خویش اطاعت میکند؛ این ویژگیها در بعضی از فقهای شیعه وجود دارد نه همه آنها.
الف) فقاهت
شرط اول برای یک زعیم انقلابی این است که خود صاحب مقام فقاهت باشد و افزون بر توانایی اجتهاد و استنباط از ادله در هر مسالهای اعم از مسائل فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و …، به تاثیرگذاری و تلاش برای عینیتبخشی به فقه باور داشته باشد. امام راحل از جمله این فقیهان انقلابیاست که به عینیت فقه در بستر اجتماع اعتقاد کامل داشت و معتقد بود که فقه پاسخگوی همه نیازهای بشر است و این معنا در کلمات آن فقیه الاهی مشهود بود. به جملات زیر از امام راحل دقت کنید؛
- حکومت در نظر مجتهد واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است.۲
- حکومت، نشاندهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است.۳
- فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.۴
- هدف اساسى این است که ما چگونه مىخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد، جنبه عینى و عملى پیدا کند.۵
در واقع این اعتقاد به کارآمدی فقه؛ درهمه اعصار، در پهنه کل عالم و به گستره همه موضوعات، مرز بین فقیه واجد شرایط زعامت و عالم فقهدانی است که شرایط زعامت را ندارد.
تاثیر زعامت فقیه بر حوزه انقلابی
فقاهت به تعریفی که گذشت، میتواند تاثیر بسیاری بر حوزه انقلابی داشته باشد که از مهمترین آن میتوان به این موارد اشاره کرد:
مشروعیتبخشی: حرکت انقلابی در حوزهای که دینی است، باید دارای مشروعیت باشد؛ البته مشروعیت در فلسفه سیاست واژهای رایج است که به حکومت دینی و یا زعامت در دایره دین اختصاص ندارد. در واقع مشروعیت به معنای حقانیت برای زعامت، رهبری و اعمال حاکمیت است که در هر مکتبی از راهی به دست میآید و در خصوص زعامت در حوزه بنا بر مستندات ولایت فقیه و نیز حکم عقل بر وجوب پیروی از اعلم، در رأس حوزه انقلابی باید فقیه با تعریفی که بیان شد وجود داشته باشد. از آثار این مشروعیت، شجاعت در اقدام است. پیشاهنگ و رهبر هر جریانی اگر به اصول اسلامی و یا حتی انسانی قائل باشد، به خود اجازه نمیدهد خارج از دایره مشروعیت اقدامی کند ولی اگر مشروعیت یابد با شجاعت تمام به میدان میآید و بدنه جامعه تحت حاکمیت خود را برای حاکمیت دین راهبری میکند. همین مشروعیت است که به امام راحل جرات میدهد با علم به امکان قتل عام مردم توسط رژیم سفاک پهلوی دستور دهد تا مردم به خیابانها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند، و همین مشروعیت است که به امام راحل قدرت میدهد تا مسؤولیت جنگی با بیش از ۳۰۰ هزار شهید را به عهده بگیرد و بگوید ما در جنگ برای یک لحظه هم پشیمان نشدیم.
جریانهای مقدّسی چون فدائیان اسلام چون این مشروعیت را به صورت ذاتی نداشتند، در دوره خود مورد پشتیبانی قرار نگرفتند و با اینکه فعالیت آنها کامل منطبق بر شریعت بود از طرف مردم و حتی بزرگانی چون آیتالله بروجردی حمایت نشدند. البته برخی نقلها از استجازه نواب از بزرگانی چون مرحوم آیتالله میلانی و مرحوم قمی در مشهد برای ترور حسنعلی منصور و کسروی حکایت دارد؛ اما چون این نقلها مستند به خط و یا اعلام عمومی نبود باز هم مشروعت لازم را برای نواب ایجاد نکرد و سر انجام وی در شبی که ساواک، آزادی او را به مرجعیت قم وعده داده بود، به جوخه اعدام سپرده شد.
مصونیت از خطا: انقلابی گری دینی از مفاهیم بسیار حساس است و باید جزءجزء آن با اصول و فروع دین انطباق داشته باشد؛ چه اینکه خروج از شرع در حرکتهای انقلابی ثمرهای جز انحراف ندارد. شخص انقلابی چونان کسی است که بر لبه تیغ راه میرود و اگر معیار و مناط درستی برای تشخیص در اختیار نداشته باشد، چه بسا یک اشتباه آخرین اشتباه او شود. فرد انقلابی گاه باید در لحظه تصمیم بگیرد و عمل کند، گاه تصمیم او به ریختهشدن خونهای پاک میانجامد و دهها و صدها عارضه دیگر، که اگر فرد معیار مقبول و مشروعی مثل فقه پویا نداشته باشد خطر خطا بسیار محتمل است. سازمان مجاهدین خلق(منافقین) نمونه انقلابیگری منهای فقه است که ثمرهای جز تبدیلشدن به جریانی جنایتکار و خونریز نداشته است.
فقیه انقلابی به دنبال حاکمیت دین است و به همین دلیل نمیتواند بر خلاف دین عمل کند؛ چراکه نقض غرض میشود.
از حساسترین نقاطی که انقلابیگری به خطکشی چون فقه نیاز دارد، جایگاه زعامت حوزههاست؛ چراکه حوزهها در طول تاریخ تاثیرات اجتماعی و سیاسی فراوانی داشتهاند و اگر در رأس این جریان، فقیهی عالم و واجد شرایط نباشد گاه یک خطا در رأس حوزه، بر کل جامعه و امت اسلامی تاثیر میگذارد.
البته فقیه نیز ممکن است در مواردی اشتباه کند اما سه نکته وجود دارد:
نخست اینکه درصد احتمال خطای فقیه آگاه به مراتب کمتر از غیرفقیه است؛ چراکه فقیه بر اساس ادله حکم میکند، نه از روی استحسانات شخصی.
دوم اینکه بنابر آنچه در بعضی از کتابهای کلامی آمده است، اگر قاطبه امت در موضوعی به خطا بروند بر امام زمان(عج) از باب قاعده لطف واجب است که جلوی خطای امت را بگیرد.
و نکته سوم اینکه با توجه به حکمکردن فقیه بر اساس ادله شرعی و عقلی، اگر حکم او مطابق واقع و حقیقت شرع هم نباشد فقیه و پیروانش در آن حکم در محضر خداوند معذور هستند و مورد عقاب قرار نمیگیرند.
مقبولیت اجتماعی: حوزه انقلابی اگر با آن تصویر آرمانی شکل بگیرد، ماموریتهای بزرگی خواهد داشت که ساخت تمدن بزرگ اسلامی، جامع آن ماموریتهاست؛ به سر انجام رسیدن چنین ماموریت بزرگی هزینههای فراوانی به همراه خواهد داشت که این هزینه باید توسط بدنه امت اسلامی پذیرفته شود و بدنه امت اسلامی زمانی این هزینه را خواهد پذیرفت که به حقانیت و درستی مسیر که متفرّع بر حقانیت رهبری است، ایمان و اعتقاد داشته باشد و اعتماد کند که هزینهکرد در این مسیر ارزش دارد و مورد رضایت حضرت حق است. در این صورت، مردم از جوانهای خود میگذرند و حاضرند با مال و جان در راه خدا جهاد کنند. این مقبولیت در بیشتر موارد در طول تاریخ برای علمای شیعه وجود داشته است و قویترین قدرتی که توانسته است مردم را به صورت یکپارچه در مقابل جریانهای معاند بسیج کند، قدرت مرجعیت آگاه بوده است. با بررسی تاریخ درمییابیم نهضتهایی مانند ملی شدن صنعت نفت بدون پشتیبانی فقیه دوراندیشی چون آیتالله کاشانی هیچگاه به ثمر نمیرسید و غیر از جریان فقاهت اصیل کسی نمیتوانست ملتی را یکپارچه کند تا بساط حکومت ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی را از بنیان برکند.
همه این نکات باید در خدمت فقاهت فعال قرار گیرد تا فقه در جامعه تجسّم عینی یابد و مؤکدا بیان میشود که فقاهت منفعل معطلمانده در فروع جزئیه، هیچگاه توان و حق زعامت بر حوزه انقلابی را ندارد.
ب) صیانت از نفس و مخالفت با هوای نفس
فقیهی که قرار است زعیم حوزه انقلابی شود، باید دارای ملکه خودکنترلی باشد. در روایت امام حسن عسکری(ع) دو عنوان برای این خودکنترلی مطرح شده است؛ یکی صیانت از نفس و دیگری مخالفت با هوای نفس که از لحاظ منطقی عام و خاص مطلق به شمار میآیند. صیانت نفس به این معنا است که عنان نفس خود را در همه جا اعم از محرمات و غیرمحرمات در اختیار داشته باشد و از آنجا که هوای نفس موضوعی مهم است، متکلم آن را تخصیص به ذکر کرده است. توضیح آنکه گاه مسالهای نفسانی وجود دارد اما در دایره محرّمات نیست؛ برای نمونه کشتن عمرو بن عبدود در جنگ خندق، دارای رجحان است اما علی(ع) چون عنان نفس خود را در اختیار دارد وقتی با جسارت عمرو روبهرو میشود، لحظاتی او را رها میکند تا نفس علی در قتل عمرو دخیل نباشد.
لازمه جداییناپذیر انقلابیگری، گذشت از امیال شخصی است؛ زیرا انقلابیگری به مبارزه میانجامد و در مبارزه هر دو طرف متحمل رنجها و مصائبی میشوند که اگر فرد خود را وقف آرمان خویش نکرده باشد نمیتواند هزینه انقلابیگری را بپردازد.
امام راحل در جایجای منشور روحانیت از هزینههای سنگینی که روحانیت انقلابی برای آرمان خود پرداخته است سخن میگوید؛ گاه از خونهای ریختهشده برای به ثمر رسیدن نهضت میگوید و گاه از آسیبهایی که روحانیون متحجر به نهضت تحمیل کردهاند. در این غوغایی که خودی و غیرخودی جریان انقلابی را در فشار قرار میدهند، تنها انسانهای پاکی که خود را از همه نفسانیت رها کردهاند، توان ایستادگی دارند و اهل عافیتی که حتی توان تحمل یک سیلی را برای اسلام ندارند، نمیتوانند از زعامت حوزهها سخن بگویند.
ج) اطاعت از مولا
این بخش در پایان روایت آمده است اما نگارنده آن را پیش از فراز حافظا لدینه بیان میکند؛ چراکه همه ویژگیهای ذکرشده برای رسیدن به نقطه حفاظت از دین است.
ویژگی دیگری که در روایت آمده، روحیه ولایتپذیری توسط فقیهی است که میخواهد زعامت حوزه انقلابی را در دست بگیرد. این ولایتپذیری باید در همه مراتب ولایت اعم از ولایتالله، ولایت رسولالله، ولایت خلیفةالله یا امام و ولایت ولیالله که تجلی آن در ولیفقیه حاکمی است که حکومتش تمام امور جامعه اسلامی اعم از حوزه و غیرحوزه را دربرمیگیرد وجود داشته باشد.
اگر این ولایتپذیری وجود نداشته باشد، حوزه انقلابی که قرار است بخشی از فرایند تمدنسازی باشد که توسط ولی حاکم راهبری میشود، به جزیرهای خودمختار مبدل میشود که چنانچه همه ویژگیهای حوزه انقلابی را هم داشته باشد، باز به آن قله انتفاع نخواهد رسید.
د)حفاظت از دین
چهارمین رکن و در واقع هدفی که تمام مسائل پیشین باید در خدمت تحقق آن قرار گیرد، حفاظت از دین است. زعیم باید با تمام وجود برای حاکمیت دین و عینیت آن در بستر جامعه تلاش کند. زعیم انقلابی حوزه برای داشتن این خصوصیت باید چند مؤلفه را داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
دغدغه اصلاح امت و اهتمام به امور مسلمانان: زعیم انقلابی حوزه باید خود را در برابر حفاظت از مسلّمات و فروع دین اعم از اعتقادات، اخلاقیات و احکام مسؤول بداند و با تمام وجود برای حفاظت از آنها به میدان بیاید. فقیهانی که به حرکتهای انقلابی اعتقاد ندارند و دایره اختیارات فقیه را در حدّ ولایت بر مجانین و سفها میدانند، نهتنها «حق» که «توان» زعامت بر حوزه انقلابی را ندارند. فقیهانی که افتخار میکنند از آغاز برپایی حکومت اسلامی در این کشور یک کلمه له و یا علیه انقلاب صحبت نکردهاند، نمیتوانند داعیه زعامت حوزه انقلابی را داشته باشند؛ فقیهانی که تمام تحرکشان در حفاظت از آرمان بلند دولت برخاسته از شریعت، به یک ابراز نگرانی ساده محدود میشود و در برابر ستمها و خلاف شرعها سکوت عافیتطلبانه را ترجیح میدهند و در مواقع لزوم فریاد وا اسلاما سر نمیدهند، نمیتوانند در زمره زعمای حوزه انقلابی قرار بگیرند. حوزه انقلابی زعیمی انقلابی میخواهد.
در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده است که اگر کسی شب را به صبح برساند و به امور مسلمین اهتمام نداشته باشد، از زمره مسلمانان نیست.۶ این اهتمام به فراخور افراد متفاوت است و بیگمان اهتمام فقیه با اهتمام یک نانوا تفاوت دارد؛ فقیهی که به امور مسلمانان اهتمامی فراخور جایگاهش ندارد، نه تنها نمیتواند زعیم حوزه انقلابی باشد که چهبسا بنابه نص روایت شریف بتوان او را از دایره مسلمین خارج دانست.
شجاعت در اقدام: فقیهی که قرار است زعیم حوزه انقلابی شود، باید شجاعت در اقدام داشته باشد؛ چه در مقام فتوا چه در مقام عمل. اگر این شجاعت در امثال میرزای شیرازی نبود، هیچگاه نهضت مبارزه با تنباکو درست نمیشد و اگر امام راحل چون بسیاری از فقیهان از ریختهشدن خونهای پاک در راه خدا واهمه داشت، هیچگاه انقلاب اسلامی ایران شکل نمیگرفت. این شجاعت از ارکان زعامت انقلابی در حوزه است.
تدبیر و سیاست: فقیهی که قرار است در رأس حوزه علمیه انقلابی قرار گیرد، باید سیاست و تدبیر لازم را داشته باشد؛ زیرا نظامسازی و تمدنسازی، فرایندی پیچیده است که هرکسی نمیتواند آن را راهبری کند. به خاطر دارم زمانی یکی از بزرگان صاحب فتوا اعلی الله مقامه در درس خارج خود به فراخور موضوعی و طردا للباب به ماجرای اعدام شیخ فضل الله نوری اشاره فرمودند و گفتند: قاصدی که از ایران برای گرفتن حکم به محضر آخوند خراسانی رفته بود، به اندازه بالا رفتن از پله خانه آخوند وقت گذاشت و حکمی از آخوند گرفت که به استناد آن، شیخ ابراهیم زنجانی حکم اعدام شیخ فضلالله نوری را صادر کرد تا فقیهی وارسته را در وسط میدان اعدام تهران بر دار کشند. گرچه آخوند بعد از فهمیدن توطئه به قصد اصلاح امر قصد عزیمت به تهران کرد اما دستان پنهان اجازه ادامه حیات به آخوند خراسانی ندادند و او را در همان نجف با سم ترور کردند.
فقیهانی که به همین سادگی فریب میخورند، با همه احترامی که برای آنها قائلیم توان و حق زعامت بر حوزه انقلابی را ندارند.
در این بخش، نگارنده با هدف مطرح نشدن تشخیص شخصی در اصل نگاشته از بیان مصادیق روز خودداری میکند اما خواننده آگاه با مراجعه به اخبار روز خود میتواند مصداقهای مناسبی در جنبه نفی و اثبات بیابد.
در بسیاری از متونی که از روایت امام عسکری(ع) استفاده میشود، بخش پایانی روایت بیان نمیشود. در این بخش آمده است که این ویژگیها فقط در برخی علمای شیعه وجود دارد و همه آنها دارای این ویژگیها نیستند. از اینجا مشخص میشود که یافتن زعیم جامع برای حوزهها آسان نیست و باید برای تحقق زعامت انقلابی تلاشها و حتی توسلات گستردهای صورت پذیرد.
بدنه حوزه انقلابی
چونان که گذشت، حوزه انقلابی هنگامی شکل میگیرد که رأس حوزه انقلابی با بدنه آن به صورت هماهنگ عمل کند و به حوزه انقلابی اعتقاد داشته، برای آن بکوشند. از آنجا که رأس حوزه در این فرایند نقش حداکثری دارد به تفصیل به آن پرداختیم و در ادامه به اختصار به نقش و وظایف بدنه حوزه برای تصویر یک حوزه انقلابی اشاره میکنیم.
حرکت در مسیر شدن: بدنه حوزه انقلابی باید در همه جهات بیان شده در خصوص زعمای حوزه در مسیر شدن قرار گیرد و بکوشد تا همه ویژگیهای زعامت در حوزه را تا حد امکان در خود ایجاد کند. بیگمان همه افراد توان رسیدن به قله را ندارند اما در راستای هماهنگی بین رأس و بدنه همه باید در مسیر رسیدن به این قله حرکت کنند.
پشتیبانی از زعیم: در همه حرکتها اگر رهبری یک جریان تنها بماند، آرمان آن جریان به سر انجام نخواهد رسید. به سر انجام نرسیدن حرکت امیرالمؤمنین دقیقا بهدلیل نداشتن همین پشتیبانیها بود. جریان تحمیلگر به جای فرمانبرداری از رأس و پشتیبانی از زعیم انقلابی، به رأی خود عمل میکردند و حتی زعیم را تا آنجا مورد امر نهی قرار دادند که حضرت زبان به اعتراض گشوده فرمودند: «لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِیراً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً وَ کُنْتُ أَمْسِ نَاهِیاً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَنْهِیّاً؛۷ شبهنگام من امیرم و چون صبح فرا رسید شما امیر میشوید و شبانگاهان من نهی میکنم و روز که شد شما مرا نهی میکنید.
حوزه انقلابی زمانی شکل خواهد گرفت که بدنه حوزه به صورت کامل از زعیم انقلابی آن پشتیبانی کند. حوزه انقلابی قرار است در راستای حفظ نظام به معنای دقیق و فقهی آن و نیز حفاظت از دین حرکتهایی انجام دهد که در دایره آن از کرسی درس تا جهاد در راه خدا وجود دارد و بیگمان زعیم انقلابی حوزه بدون داشتن بازوانی در اجتماع که همان بدنه حوزه هستند نمیتواند آرمانی را که حوزه انقلابی برای آن تشکیل شده است به ثمر برساند.
تبلیغ آرمان ترسیم شده : مطابق با آیه شریفه «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ»۸ و آیاتی چون آیه نفر۹، فلسفه وجودی حوزههای علمیه، تبیین و تبلیغ است. حوزه علمیه انقلابی حوزه ای است که آرمان برخاسته از قرآن و سنت را در فرایندی که زعیم انقلابی حوزه مشخص میکند، به گوش مردم برساند و آنها را برای حرکتهای بزرگ و انقلابی آماده کند.
از مجموع تصویر گذشته از حوزه انقلابی به اینجا میرسیم که زعیم انقلابی حوزه برای حفاظت از دین باید از لحاظ علمی در اوج قله فقاهت و از لحاظ عملی نفسی ساخته و پرداخته داشته باشد تا بتواند با اطاعت از اوامر مولا در راستای حفاظت از دین گام بردارد. چنین شخصی همچنین باید بتواند بدنه حوزه را با خود همراه کند تا توان اجرایی لازم برای حرکتهای انقلابی از جمله دفاع از حکومت برخاسته از شریعت یعنی حکومت ولایتفقیه را داشته باشد.
چنین حوزهای که از صدر تا ذیل دارای تفکر، برنامه و عملکرد انقلابی است میتواند آرمان بلند صدور انقلاب و شنیده شدن صدای لا اله الا الله از فراز کلیساها را جامه تحقق بپوشاند؛ وگرنه با انفعال و غوطهزدن در تحجر، دایره شریعت روزبهروز تنگتر خواهد شد و به مرور زمان قم واتیکانی خواهد شد که دین در خود آن جنبه تشریفاتی خواهد داشت.
پینوشتها
- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۲، ص۴۵۸/ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۳۱ با اندک اختلاف لفظی غیر مخل به معنا.
- صحیفه امام(ره)، ج۲۱، ص ۲۸۹٫
- همان.
- همان.
- همان.
- کافى، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵٫
- خطبه ۲۰۸ نهج البلاغه.
- احزاب،۳۹٫
- توبه، ۱۲۲٫